معمار حکیم-معماری حکیمانه
سلسله نشست های جستجوی اصول و الگوهای معماری شایسته ی ایران اسلامی
عنوان بحث : تجلی حکمت در معماری ایران معمار حکیم معماری حکیمانه مرکز پژوهشی معماری و دانشکده معماری و هنر- دانشگاه کاشان
عناوین مورد بحث : بخش اول : حکمت چیست و حکیم کیست؟ بخش دوم : تجلی حکمت در معماری ایران ( معماری در جهت ارزشهای الهی- انسانی – اسلامی)
بخش سوم:
خصایل فردی و اخلاقی و معیارهای لاینفک معماران حکیم بخش اول: حکمت چیست و حکیم کیست؟ حکیم ذات باری تعالی است و خداوند حکیم مطلق است . در قران کریم از ذات پاک خداوند 97 بار به عنوان حکیم یاد شده است و واژه ی حکمت بیست بار در قران امده و از ان تمجید شده است لذا حکیم کلامی. مقدس است و به کسانی اطلاق می شود که همه وجود و اعمالشان خدایی باشد. خداوند در سوره ی لقمان می فرماید : و لقد اتینا لقمن الحکمه ان اشکرو لله و من یشکر فانما یشکر لنفسه و من کفر فان الله غنی حمید (و ما به لقمان مقام علم و حکمت عطا کردیم و فرمودیم خدا را شکر کن (شکر عملی) سپس لقمان به فرزندش پند و موعظه می کند ای پسر جان حکمت بیاموز تا به مقام شامخ شرافت برسی چرا که حکمت راهنمای دین است . پیامبر اکرم(ص)فرمود: « من اخلص لله اربعین یوماً فجر الله ینابیع الحکمة من قلبه على لسانه » .(هر کس چهل روز فقط برای خداوند تعالی اخلاص ورزد خداوند چشمه های حکمت را از قلبش به زبانش جاری می سازد نتیجه می گیریم که حکیم صاحب معرفت است و حکمت علم تهذیب اخلاق است حکیم به حقایق اگاهی دارد و تابش نور الهی او را از وسوسه های شیطان و تاریکی و گمراهی ها نجات می بخشد
بنابراین حکمت دو شرط اساسی دارد 1- سلامت ذهن 2- سلامت دل و حکیم کسی است که کارها و اعمالش از روی دانایی و بینایی باشد همه ی علوم را می داند و عمل می کند و فیلسوف خردمندی است که همه چیز می داند و علاوه بر اشراف نظری خرد عملی هم دارد به عبارتی جامع حکمت نظری و عملی است.حکیم صاحب علم و عرفان است و طالب معرفت و کارهایش بر اساس تدبیر و علم و اراده است و هیچ کار بیهوده و عبث انجام نمی دهد.
بخش دوم: تجلی حکمت در معماری ایران (معماری در جهت ارزشهای الهی-انسانی-اسلامی) یکی از مظاهر حکمت در ساختار بناهای معماری ایران وجود کارکرد بنا و اندیشیدن به رفع نیازهای موجود زمانه و توجه به مقتضیات و شیوه ی زندگی زمان است که نشان از حکمت گسترده در تاریخ معماری دارد و هنرمندان مسلمان حکیمانی بودند که با دو محور عقل و ایمان حقیقت را جستجو می کردند و حاصل این کنکاش در آثارشان متجلی می شد و لذا هر بیننده ای را متحیر می سازد که چگونه دانش و آگاهی معماران هنرمند و خداجوی به این حد کمال بوده است که اینگونه افکار حکیمانه افعال حکیمانه و آثار حکیمانه و ماندگار از ایشان تجلی یافته است بویژه در معماری مساجد که تجلی گاه و جلوه ای از هنر اسلامی هستند برای پی بردن به این حقیقت نگاهی به ارزشهای الهی انسانی و اسلامی در معماری ایران داشته باشیم.
1-خیرمندی و وجدان کاری عشق تعهد و احساس مسئولیت و انصاف در عمل 2- مردم گرایی و انسان گرایی تعامل اجتماعی و کار آفرینی و نان رسانی (توجه به خط آسمان محض مردم واری است گذرها و مرکز محله ها- ساباط ها با چند هدف- سردابها و تختگاهها، دیوارهای بلند وکوچه های آشتی کنان- مراسم در خانه ها و نوع معماری و ... 3- موقوفات و طومارهای وقفنامه ها 4- مرکز محله ها برای تامین نیازها و امرارمعاش مردم محله (فضاهای عمومی و مشاغل) 5- مسجد و مدرسه بعنوان یک مرکز تعاون اجتماعی در همه زمینه ها (مساجد محل تعاون اجتماعی) 6-اعتقادات و آرمانها (مطالب روی سردرب خانه ها ، سقاخانه ها ، زورخانه ها و مساجد – درونگرایی – حجاب در معماری – توجه به خط آسمان و بیرونی اندرونی خانه ها ) 7- توجه به اقلیم (بادگیرها – گودال باغچه ها(آب دما مقاومت) – چهار فصل بودن – آب نما و باغچه ها – خود کفایی ) 8- پاسخگویی به نیازها و توجه به مقتضیات و شیوه زندگی زمانه(فضاسازی – انسجام و هماهنگی – نظم و وحدت – تناسب – تعادل – توازن – تعاون – ضمن سادگی از جذابیت و تنوع برخورداربودند – استحکام ) با عنایت به توجه آنها به ارزشهای فوق الذکر و ...معماری حکیمانه و معمار حکیم شناخته شده است و لذا ابنیه تاریخی صاحب قداست و عرفان و نجابت – هویت و شخصیت و ماهیت انسانی و اسلامی و خدایی پیدا کرده است و ماندگار شده اند. هم در ره معرفت بسی تاخته ام هم در صف عالمان سرانداخته ام چون پرده ز پیش خویش بر داشته ام بشناخته ام که هیچ نشناخته ام مسجد محل تلاقی دین و هنر است و مصداق واقعی هنر در قلمرو مکتب مسجد محل تجلی مجموعه ای از هنرهای اسلامی است در مسجد معمار مسلمان همه زیبایی ها را در خور عظمت خالقش دانسته است لذا همه هنرها در مسجد به هم آمیخته اند هنر معمار طراح و سازنده – خوش نویس – نقاش – گچ بر – کاشی کار – نجار – حجار همه و همه با هنرهای آوای بلند موذن در ماذنه – موعظه ی پند آموز واعظ روی منبر- مدیحه سرایی مداح اهل بیت و اشعار سروده شده ی زیبای آن شاعر مسلمان و هنرمند – هنر صوت زیبای قاری قرآن – صفوف منظم مردم در نماز جماعت – کانونهای فرهنگی و هنری و بسیجی مخلص در سنگر مسجد همه این هنرها در مسجد با هم تلاقی پیدا می کنند مسجد محل عبادت – سجود و خضوع و کرنش بندگان خدا در پیشگاه خالقشان الله(جل جلاله) مسجد محل تربیت و تعاون اجتماعی است مسجد مقدس ترین مکان اجتماعی و انسانی و اسلامی است مسجد مجلس شورای اسلامی هر محل و تبادل افکار در وسایل دنیایی و اخروی مردم است مسجد کانون خیریه و کانون همدردی در غم و شادی یکدیگر است مسجد مرکز آموزش علم و هنر و مدرسه به تمام معنی و پایگاه علم و عبادت است در مسجد مصداق واقعی انمالمومنین اخوه شکل می گیرد مسجد مظهر وحدت و برابری و جایی است که برتری فقط به تقواست مسجد جای تحکیم پیوندها و سبب الفت و محبت دلهاست مسجد مرکز امر به معروف و نهی از منکر است مسجد محل تلاقی دین و سیاست و هنر اسلامی است مسجد پایگاه انقلابها و جنبش های انقلابی و اسلامی است و به تعبیر امام راحل مسجد سنگر است و آنها را باید حفظ کرد و بالاخره مسجد کانون نشر فرهنگ اسلامی و انسانی است.
بخش سوم : خصایل فردی و اخلاقی و معیارهای لا ینفک معماران حکیم در این راستا بنا دارم دانسته ها و آموخته های ناچیزم را بعنوان یک طفل راه معماری ایران اسلامی با حدود نیم قرن شاگردی و تلاش و کوشش در طراحی و ساخت و ساز انواع پروژه های کوچک و بزرگ بسیار صادقانه بدون هیچگونه قضاوت و اظهار نظر به شما عزیزان ارائه نمایم و تشخیص پذیرش و بکارگیری هر بخشی از آنچه را که قبول افتاد را به عهده علاقه مندان عزیزم قرار دهم و لذا بدین منظور بازگشتم به خصایل اخلاقی ، فردی و مدیریتی استادانم از سال 42 در سن 7 سالگی ام تا کنون مرحوم استاد حاج علی مقدسیان ، مرحوم استاد حسین مهندس ، مرحوم استاد حاج محمد معمار ، مرحوم استاد حاج علی اکبر بابا ، مرحوم استاد حاج علی اصغر بزرگی ، مرحوم استاد حاج علی محمد رضازاده و استاد حاج حبیب الله بزرگی و نیز گفته های آنها از اساتیدشان کتابی قطور شد که سینه به سینه در سینه ام جای گرفت و دریافتم که آنها در معماری و مدیریت چنین بودند که فکر و فعل و آثارشان ماندگار شد که چون
1- به حقایق خلقت ایمان داشتند و همه خوبی ها و زیبایی ها را در خورعظمت خالقشان می دانستند و لذا در اندیشه و اعمال فن و هنر لحظه ای از یاد خدا غافل نمی شدند و همه اعمال و دست آوردشان در مسیر و برای او بود و خدا را ناظر اصلی خود بر کارهایشان می دانستند . 2- تحصیلات حوزوی نداشتند و لیکن مکاسب می خواندند و با آداب و رسوم کسب و کار در چهارچوب اصول و عقاید اسلامی آشنایی کامل داشتند و آنرا در اعمال مدیریت و اجرای ابنیه سر لوحه کارشان قرار می دادند. 3- از وجدان کاری به تمام معنی برخوردار بودند و این ویژگی اساس موفقیت آنها را پی ریزی می کرد . 4- از سنین طفولیت عملا شاگردی اساتید حکیم و مجرب را داشتند ، تجارب بالایی را در ابعاد گوناگون علوم معماری کسب می نمودند بدین سبب ذهنی خلاق همراه با مهارتهای حرفه ای و نظام مند داشته و در علوم هندسه و طراحی نیز صاحب قدرت تجسم و خلاقیت می شدند و لذا معمارانی چند بعدی ، دوراندیش و آینده نگر بودند. 5- با آحاد مختلف جامعه بویژه با کارفرمایان ، همکاران ، دیگر هنرمندان ، علما و صاحب نظران و حتی با زیر دستان و کارگرانشان تعامل و روابط عمومی مطلوب همراه با صداقت و صمیمیت را دارا بودند. 6- ضمن تواضع و افتادگی در طراحی و اجرا بلند پرواز و جسور بودند و طراحی هر بنایی را با ابعاد و ارزشهای انسانی و کارکردی آن می سنجیدند و از طراحی و اجرای طرحهای تکراری نیز پرهیز می کردند. 7- ضمن توجه کامل و بسیار موفق به کمیت و راندمان و حجم کار روزانه بهای اصلی را به کیفیت و ماندگاری دست آوردشان می بخشیدند. 8- با صرفه جویی و پرهیز از هر گونه اصراف کاری پول را در جایگاه ارزشی خود به منظور استحکام بخشی ، هنرنمایی و ماندگاری و ... هزینه می نمودند و ضمن نسخه پیچی متعادل برای کارفرمایان گوناگون نسبت به وسع مالیشان در بناهای اشرافی و عام و در سایر بناها به کلیات ارزشهای نظام مند معماری در شکل دهی به کالبد فضاهای زندگی و عمومی به اقلیم ، طبیعت و خواسته های کارفرمایان و مردم توجه جدی داشتند. 9- در رفع مشکلات شخصی کارگران و استاد کاران زیر دست و ضعیف و دیگر مرتبطین و دست اندرکاران به هر نحو ممکن دلسوزانه کوشا بودند و بدین سبب مجموعه کارگزاران و مجریان کارگاهها با صفا و صمیمیت و عشق و دوستی و محبت در پیشرفت کار از لحاظ کمی و کیفی نهایت سعی و کوشش خود را به کار می گرفتند. 10- اعتماد به نفس داشتند و ثابت قدم بودند بدین سبب در رهبری و ایجاد هماهنگی ، برنامه ریزی و سازماندهی ، تعیین خط مشی و هدایت و کنترل در مصرف مصالح مصرفی و اجرا در ارتقا کیفیت و کمیت در همه زمینه ها موفق بودند . 11- در کسب علوم و فنون و قدیم و جدید لحظه ای قصور نمی ورزیدند و به علوم قرآنی توجه داشتند چون اعتقاد داشتند در مکتب انبیا خدا علم آموزی به جنس ، گروه یا نژاد خاصی اختصاص ندارد بلکه هر انسانی در مسیر علم و معرفت و عمل درست و دورشدن از جهل و نادانی باید گام بردارد که چون نجات بشر در گرو علم و تهذیب است. 12- از تظاهر و فخرفروشی در حذر بودند زیرا می دانستند که به قول سعدی : خاکساری نه بنایی است که ویران گردد سیل ها عاجر کوتاهی این دیوارند 13- نظم و نظافت را در همه امور زندگی یک رکن اصلی و اساسی می دانستند (بویژه در کارگاه هایشان) 14- علم را مقدمه عمل و عمل را مقدم بر علم دانستند و به مصداق سخن استاد مطهری که علم بدون عمل مانند چراغ روشن در تاریکی شب در دست دزد است اعتقاد داشتند که چون صد گفته نیم کردار نیست. 15- قدر شناس بودند و نام ویاد استادان و والدین و بزرگان را که هرکدام به طریقی نردبان ترقی آنان بودند در طول عمر ورد زبانشان بود و در بیان مطالب همیشه نقل قول از آنان داشتند و نهایت احترام و ادب را برایشان به ارمغان می آوردند و بالاخره : به جان لعل لب شیرین آن استاد می بوسم که در دشنام تلخش شیوه آموختن باشد را می پذیرفتند. هر چه گویی آخری دارد به غیر از حرف عشق کین همه گفتند و آخر نیست این افسانه را به امید توسعه و اعتلای هنرمعماری اصیل ایران اسلامی توجه شما را سپاس می گویم
سید اکبر حلی آذرماه 1391