با توجه به موقعیت جغرافیایی کاشان که در شاهراه جنوب و مرکز ایران واقع شده است پیوسته افراد مختلف با دیدگاههای خاص خویش به نظاره این شهر ایستاده اند و حاصل دیدارشان سفرنامه هایی زیبا و جذاب بوده است

همهی سیاحان در طول تاریخ ، در برابر زیبایی های این شهر حیران و از دلهای پاک مردمش شادان گشتهاند گاهی چشمه فین آنها را به سوی خود دوانده و زمانی زیبایی های کوهپیانه سیاحان را به کوهسار کشانده است .

شاردن ، سیاح معروف به تماشای این شهر زیبا نشسته و آن را چنین توصیف کرده است : « شهر کاشان در یک دشت بسیار وسیع و در نزدیکی کوهستان مرتفعی واقع شده است . درازای آن یک فرسنگ و پهنایش ربع فرسنگ می باشد به طور کلی از طرف شرق به سوی غرب گسترده شده است ، از فاصله دور منظره کاشان چون هلالی به نظر می آید که دو شاخه آن به سوی خاور و باختر منتهی است .....

باروی شهر دارای دیوار مضاعفی است که مجهز به برجهای مدور قدیمی می باشد و پنج دروازه دارد : یکی در جانب شرق که دروازه دولت خوانده می شود چون در جوار کاخ همایونی که خارج از دیوارهای شهر می باشد واقع است .

دومی که در طرف مغرب است به نام دروازه فین نامیده می شود و وجه تسمیه آن مولود آبادی بزرگی به همین اسم است که در فاصله نیم فرسنگی شهر واقع شده است .

سومی در جبهه شمال غرب می باشد و نظر به اینکه در نزدیکی باغ مخصوص تفریح یکی از اعیان به نام ملک واقع شده ، لذا؛ دروازه قصر ملک (ملک آباد) نام دارد .

دو دروازه دیگر روبروی هم در طرف شمال شرق و جنوب شرق بنا شده است که یکی دروازه قم و دیگری دروازه اصفهان خوانده می شود ، زیرا برای عزیمت به پایتخت باید از اینجا خارج شد . (شاردن، سیاحتنامه شاردن ، ج 3 ، ص 83 و 82)

لازم به ذکر است هنگامی که عبدالرزاق خان حاکم شهر کاشان شد ، دو دروازه دیگر یکی در جنوب شرقی به نام « دروازه عطا» و یکی در فاصله میدان قلعه جلالی «دروزاه اصفهان» ایجاد کرد که اکنون از این دروازه ها فقط نامی در اذهان پیر مردان باقی مانده است .

صاحب تذکره هفت اقلیم , کاشان را زیباترین شهر جهان نامیده است : « کاشان از شهرهای جدید است و زبیده خاتون منکوحه هارون الرشید آن را به طالع سنبله بنا نهاد و الحق به شیرینی و پاکیزگی آن شهر در تمام ایران بلکه در جهان شهری نیست و متوطنان آنجا اکثریت به صنعتی و شغلی مشغولند و شعربافی را به کمال رسانیده اند و هفته سه روز را صرف سیر و صحبت نموده بساط نشاط را بقدم انبساط می سپارند و در سالی دو سیر مشخص دارند. اول آنکه چون سلطان بدیع آئین ربیع سپاه سبز و ریاحین به اطراف صحرا و بساتین کشد متوطنان آنجا از پیر و برنا اعلی و ادنا از شهر برآمده قریب یک ماه بر کنار سبزه و صحرا خیمه اقامت بر پای کند و صحبت می دارند ... و از قسم میوه و فواکه آنچه در زمستان آن شهر را میسر است هیچ شهری را نیست و خربزه را نوعی نگاه می دارند که بعد از نوروز اگر هزار من احتیاج افتد یک شخص سامان نمی یابد و از حشرات عقرب قتاله در آن شهر بسیار می باشد » (امین احمد رازی ، تذکره هفت اقلیم ، ج 2 ، ص 445 ) .

« واتسن» در عهد قاجار کاشان را با بازاری نیکو و خانه های ضربی معرفی کرده است : « کاشان شهریست در 130 میلی تهران و در کنار کویر بزرگی واقع است و در سر شاهراه ایالات شمالی و جنوبی ایران واقع شده ، قسمتی از منطقه کاشان بسیار حاصلخیز است .... تمام خانه های کاشان سقف ضربی دارد و به علت آفت موریانه سقف تیری نمی سازند .

بازار کاشان بزرگ است و کوچه های مهم آن خوب ساخته شده و دارای دیوارهای بلند می باشد که در بعضی جاها با اطاقهای مرتفع گنبدی پوشیده شده » . (ر. ک ، تاریخ قاچار ، ترجمه آذری ، ص 901)

« توماس هربرت » انگلیسی که در زمان شاه عباس از کاشان بازدید کرده است ، این شهر را مانند شهرهای انگلستان مشاهده کرده و می نویسد : « کاشان از نظر وسعت ، ثروت و زیبایی دومین شهر ایران به شمار می رود .

امروز کاشان بزرگ و زیبا و قدیمی است این شهر اشرافی مانند «بورک» و «نورویچ» انگلستان می باشد .

به طور کلی می توان گفت، در ایران شهری به این آراستگی و خوبی اداره نمی شود و همچنین مردمی مؤدب ، مرتب و کارکن مانند آنجا ندیدم » . (نراقی ، حسن ، تاریخی اجتماعی ، کاشان ص 132 به نقل از سفرنامه توماس هربرت)

پروفسور آ.آ. پوپ ، ایران شناس آمریکایی کاشانیان را با ذوق و هنرمند معرفی می کند و می نویسد: « در کاشان آثار هنر ، ذوق و سلیقه و ابتکار ، پیش از نقاط دیگر ایران تجلی نموده است ، به طوری که هنر را به اوج کمال و ترقی رسانیده اند .» (پوپ آ.آ.، بررسی تاریخ هنر ایران، ج 3 ، ص 201)

دکتر کریشمن و در این باره می نویسد : «کاوشهای منطقه سیلک یک تمدن طولانی بومی را در نظر ما آشکار می نماید که بدون انقطاع از هزاره هفتم تا سده های آخر هزاره چهارم پیش از میلاد ادامه داشته است از آن به بعد تغییراتی در نتیجه تاثیرات خارجی که به شکل تسخیر یا مهاجمه در آن ناحیه رخ داده است و خلاصه در آخرین مرحله تمدن سیلک می توانیم برای اولین دفعه در تاریخ تحقیقات باستان شناسی که در فلات ایران به عمل آمد نمونه تمدن قومی را که یقیناً از اصل ایرانی بوده اند مشاهده کنیم همین قوم است که چند سال بعد امپراطوری عظیم هخامنشی را تشکیل داده و پا به مرحله درخشان خود می گذارد » . (نراقی ، حسن، تاریخ اجتماعی کاشان، ص 34، به نقل از کاوشهای سیلک ، ص 44) .

سیاح مشهور دیگری کاشان را اینگونه توصیف کرده است : « شهر کاشان دارای حیات است ، در تمام وسعت خود جنب و جوش دارد مانند تبریز و قم محلات مخروبه ای در آن دیده نمی شود . یکی از بازارهای قابل ملاحظه بازار مسگران است که در آن چهارصد نفر صنعتگر در یک نقب طولانی مشغول ساختن مس هستند . امروز نیز شهر کاشان یکی از شهرهای آباد و پر ثروت ایران است . » (پیرلوتی، به سوی اصفهان ، ترجمه بدرالدین کتابی، ص 218)